بنا بر اطلاعات موجود، تا قبل از پایان قرن هفدهم میلادی در خود شهر اصفهان شش کلیسا و در منطقه ی جلفای نو 24 کلیسا وجود داشت که در حال حاضر از کل این تعداد تنها 13 کلیسا در منطقه ی جلفا باقی مانده است، که در محله های گوناگون جلفا پراكنده اند و هركدام نسبت به جمعیت آن زمان محله کوچک و بزرگ ساخته شده اند.

کلیساهای بنا شده در اصفهان صرفاً یک ساختمان خاص برای انجام فرایض مذهبی نبودند، بلکه شامل مجموعه ای از بناهای مختلف در اطراف ساختمان کلیسا می شدند که کاربردهای علمی و فرهنگی نیز داشتند و کتاب های دستی بسیاری در آنها نوشته شده که در حال حاضر نمونه هایی از آنها در موزه ی کلیسای وانک اصفهان نگهداری می شوند. در محوطه ی اطراف این کلیساها، مدفن روحانیان، بازرگانان و افراد سرشناس ارمنی قرار دارند که بیانگر بخشی از تاریخ ارمنیان جلفای اصفهان است.

ارمنیان مهاجر به اصفهان در حدود پنجاه سال پس از استقرار در این شهر، به فرمان شاه عباس دوم به جنوب رودخانه ی زاینده رود کوچانده شدند. این مهاجران عمدتاً در قسمت جنوبی پل مارنان سکنی گزیدند و محله های جدیدی را ایجاد کردند. به این ترتیب، کلیساهایی که آنان پیش از این در داخل شهر اصفهان بنا کرده بودند متروکه و به مرور زمان تخریب شدند. امروزه از این کلیساها تنها نامی و مختصر اطلاعاتی باقی مانده، اما از معماری آنها هیچ گونه اطلاعاتی در دست نیست. معروفترین این کلیساها دیر مریم مقدس است که کتاب های دست نویسی به تاریخ 1634 میلادی از آن به یادگار مانده است.

با هجوم محمود افغان به اصفهان و کشتار و غارت اهالی شهر، بسیاری از ارمنیان، که آنان نیز از گزند این بلایا بی نصیب نمانده بودند، به مکان های امن تر گریختند. در نتیجه، برخی از محله ها از سکنه خالی و کلیساهای آنها متروکه شدند. اکثر این کلیساها بر اثر جنگ های طولانی به حالت نیمه ویران درآمدند و طی سال های بعد تنها تعدادی از آنها بازسازی شدند و مابقی به کلی از بین رفتند.

در بین ارمنیان ساکن اصفهان و منطقه ی جلفای نو اقلیتی از ارمنیان کاتولیک هم حضور داشتند که آنان نیز کلیساهای خود را در هر دو منطقه بنا کرده بودند. در حال حاضر یکی از این کلیساها در منطقه ی جلفا موجود است.

با وجود آنکه کلیساهای اصفهان به دست معماران ارمنی بنا شده اند، هیچ شباهتی بین آنها و کلیساهای ارمنستان یا حتی کلیساهای شمال استان آذربایجان همچون قره کلیسا، هفتوان، زورزور و استپانوس مقدس وجود ندارد. علت این امر را باید در شرایط اجتماعی حاکم بر قرن هفدهم میلادی جست وجو کرد.

ارمنیانی که به فرمان پادشاه صفوی و به اجبار از سرزمین آبا و اجدادی خود جدا و به اصفهان کوچانده شده بودند، میل بازگشت به موطن اصلی خود را داشتند، اما شاه عباس با برنامه هایی که در سر داشت به هیچ وجه حاضر به بازگشت آنان نبود و حتی تعدادی از آنان را که به جلفا در کناره ی رود ارس، برگشته بودند مجدداً به اصفهان بازگرداند. لذا باید با سیاستی مدبرانه از یک سو ارمنیان را راغب به ماندن و از سوی دیگر از بروز اختلافات مذهبی جلوگیری می کرد.

در اوایل سده ی هفدهم میلادی، ارمنیان اصفهان تنها مسیحیانی بودند که با مسلمانان ارتباط مستقیم داشتند و چنانچه سیاست درستی در این مورد اعمال نمی شد بروز اختلافات مذهبی در بین آنان اجتناب ناپذیر بود. شاه عباس برای حل این معضلات ابتدا با دادن امتیازاتی به ارمنیان از جمله اجازه ی ساخت کلیسا آنان را در سرزمین جدیدشان نگاه داشت و سپس، برای آنکه ساخت کلیساهای متعدد باعث دردسرهایی برای وی و تحریک احساست مذهبی اهالی اصفهان و در نتیجه، درگیری های مذهبی نشود بنای کلیساها را مشروط به آن ساخت که معماری آنها با کلیساهای ارمنستان متفاوت باشد. به این ترتیب، معماران ارمنی چاره را در آن دیدند که کلیساها را به شیوه ی معماری ایرانی و گاه با ظاهری همچون مساجد بسازند. البته، شرایط دیگری همچون آب و هوا و نوع مصالح، که شامل آجر و خشت می شد، نیز در طراحی ساختمان کلیساهای اصفهان بی تأثیر نبوده است.

معماران ارمنی جلفای اصفهان با تطبیق هنری معماری خود با شرایط موجود دست به خلق شاهکارهایی بی همتا زدند. آنان کلیه ی کلیساها را از نظر اصول مذهبی و پلان منطبق با کلیساهای ارمنستان و از نظر شکل خارجی و نما کاملاً متفاوت با شیوه ی معماری ارمنی و مطابق با شیوه ی معماری ایرانی بنا نهادند و از نتیجه ی این تلفیق بناهایی منحصر به فرد پدید آوردند که نمونه ی آنها را در هیچ کجای دنیا نمی توان یافت.

کلیساهای استپانوس مقدس در جلفای اصفهان و مگردیچ مقدس در منطقه ی آبراگونیس ارمنستان دارای یک نوع پلان اند درحالی که شیوه ی معماری کاملاً متفاوتی دارند. معماران ارمنی اصفهان با تسلط و آشنایی کامل به هر دو نوع سبک معماری ارمنی و ایرانی توانسته اند با حل مشکلات فنی و تلفیق ماهرانه ی این دو شیوه، دست به خلق شیوه ای کاملاً جدید در معماری بزنند. این سبک تا اوایل دوره ی قاجار مورد استفاده قرار می گرفت و کلیسای تادئوس-بارتوقیمئوس تهران نمونه ای از این شیوه ی معماری است.

ویژگی دیگر معماری کلیساهای اصفهان به گنبدهای آنها مربوط می شود. این کلیساها اکثراً دارای گنبدهای کوچک قوسی شکل اند و کلیساهایی که گنبد بزرگ دارند از شیوه ی معماری مساجد استفاده کرده اند. این گنبدهای بزرگ دوجداره اند در حالی که در معماری ارمنی گنبدها به صورت یک جداره طراحی می شوند و از داخل و خارج به یک اندازه هستند. نکته ی مهم و جالب توجه در این کلیساها هنر معماران اصفهانی است که با مهارت تمام توانسته اند گنبدهای مربوط به شیوه ی معماری ایرانی را به نحوی بر روی پلان های سازگار با گنبدهای شیوه ی معماری ارمنی سوار کنند که با گذشت بیش از چهارصد سال همچنان پابرجا باقی مانده اند.

نمای خارجی کلیساهای اصفهان نیز با نمای دیگر کلیساهای ارمنی کاملاً تفاوت دارد و فاقد هر گونه تزیینات و دارای قاببندی هایی به شیوه ی خانه های اصفهان است.

از دیگر خصوصیات کلیساهای جلفای اصفهان وجود نقاشی های بسیار زیبا بر روی دیوارهای داخلی است. این شیوه از تزیین دیوارهای داخلی کلیسا تأثیری عمیق بر معماری کلیساهای ارمنی پس از قرن هفدهم میلادی گذاشت. تا آن زمان در هیچ یک از کلیساهای ارمنی دیوارها به این وسعت نقاشی نمی شدند و کلاً سنت کلیساسازی ارمنیان چنان بود که دیوارهای خارجی را با حجاری تزیین می کردند و تا جایی که امکان داشت دیوارهای داخلی را ساده و بدون هرگونه تزیینی باقی می گذاشتند. هنرمندان ارمنی اصفهان تحت تأثیر هنر ارمنی و ایرانی و با الهام از سبک های اروپایی و به خصوص ایتالیایی، نقاشی های بسیار زیبایی را با موضوعات برگرفته از انجیل مقدس بر روی دیوارهای کلیساهای اصفهان ترسیم کردند. شهرت برخی از این هنرمندان در زمان حیاتشان حتی به خارج از مرزهای ایران نیز رسیده بود چنان که استاد نقاش آسدوازادور در سال 1667 میلادی برای نقاشی دیوارهای کاخ کرملین به مسکو دعوت شد و سی سال در آنجا کار کرد.

سبک نقاشی بر روی دیوارهای داخلی نخست به کلیساهای کناره ی رود ارس، به خصوص منطقه ی نخجوان و سپس به دیگر مناطق ارمنستان راه یافت. متأسفانه، به علت تخریب کلیساهای منطقه ی نخجوان در سال های اخیر تمامی این آثار ارزشمند نابود شده اند. تنها کلیسای بازمانده از این سبک کلیسای استپانوس مقدس در داخل خاک ایران است که با مطالعه ی آن می توان به نمونه های اولیه ی این سبک از نقاشی های دیواری در منطقه و تأثیرات سبک کلیساهای اصفهان پی برد. پس از نخجوان این شیوه از تزیین کلیساها به دیگر شهرهای ارمنستان نظیر ایروان، اجمیادزین و غیره نیز راه یافت که بهترین نمونه ی آن کلیسای شهر اجمیادزین است.

به جز نقاشی بر روی دیوارهای داخلی، کلیساهای اصفهان، برای اولین بار در تاریخ معماری کلیساهای ارمنی، با الهام از معماری ایرانی در قسمت های تحتانی دیوارهای داخلی کلیساها از کاشی های لعاب دار با طرح های مختلف استفاده کردند. این شیوه ی تزیین نیز از خصوصیات منحصر به فرد کلیساهای اصفهان به شمار می آید.

کلیساهای اصفهان در مقایسه با کلیساهای هم دوره ی خود در ارمنستان پنجره هایی بزرگتر داشتند که نور بیشتری از آنها به داخل می تابید. علت اصلی استفاده از این نوع پنجره ها را بهتر نمایان شدن نقاشی های دیواری دانسته اند.

تفاوت دیگر کلیساهای اصفهان استفاده از «کوچناک» در آنها بود. این کلیساها در ابتدا فاقد ناقوس خانه و طبعاً فاقد ناقوس بودند و اهالی با صدای ضرباتی که بر چوبی بزرگ (کوچناک) وارد می آمد برای ادای فرایض مذهبی به کلیسا دعوت می شدند. در حال حاضر یک نمونه از این چوب های بزرگ در کلیسای کاتارینه ی مقدس موجود است. اولین کلیسایی که مجهز به ناقوس شد کلیسای تُومای مقدس بود که به همین علت به کلیسای زنگدار معروف شد. پس از آن، کلیه ی کلیساهای اصفهان صاحب ناقوس خانه هایی با سبک معماری ارمنی شدند.

***

با کوچ اجباری ارامنه میراث هنری ارمنی نیز به مکان جدید منتقل شد. هنرمندان ارمنی در جلفای نو با بهره جویی از میراث هنری سرزمین آبا و اجدادی خود و تأثیرپذیری از هنر ایرانی به ابداع آثار هنری گوناگون از جمله بنای کلیساها و عمارت های مجلل پرداختند. ارمنیان که در جلفای نخجوان کلیسا دیری به نام «سورپ آمِناپرگیچ وانک» به معنای دیر ناجی مقدس همگان داشتند، در 1605 م نیز در جلفای اصفهان کلیسای کوچکی در دیری به همین نام بنا کردند. ساختمان فعلی آن از 1014 هجری (1605 ميلادی) تا سال 1066 هجری (1655 ميلادی) طول كشيد.

به دلیل اهمیتی که این دیر از نظر سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای ارمنیان داشته با گذشت زمان تغییراتی را در معماری اولیه ی آن ایجاد کرده اند. چاپخانه، کتابخانه، مرکز اسناد، برج ساعت، موزه و بنای یادبود نژادکشی ارمنیان بخش هایی هستند که به مرور زمان به بنای اصلی اضافه شده اند.

دیر آمناپرگیچ مقدس طی مدت زمان کوتاهی تبدیل به مرکز دینی جامعه ی ارمنیان ایران و هندوستان شد و در حال حاظر محل اقامت خلیفه ی ارمنیان و مرکز خلیفه گری ارامنه ی اصفهان و جنوب ایران می باشد.

مجموعه ی این دیر، شامل کلیسای اصلی و صحن آن، برج ناقوس، کتابخانه، موزه، چاپخانه، برج ساعت، بنای یادبود شهدای نسل کشی ارامنه، اتاق های مخصوص اقامت اسقف و همچنین تالارهای اجتماعات است که تمامی این بناها مجموعاً دارای مساحتی بالغ بر 8731 متر مربع است.

مهمترین کلیسای جلفای نو كليسای وانك (در اصل، دیر يا صومعه ی آمِناپرگيچ=ناجی همگان) مرکز تربیت کشیش و خلیفه بوده است و به اصطلاح «حوزه علمیه مسیحی» است. اين دیر شاهد صحنه های تاريخی بسیار بوده است كه در كتاب تاریخ جلفای اصفهان[1] مشروحاً از آنها ياد شده است. راهبانی در اینجا پرورش یافته اند که به عالی ترین مقام مذهبی، يعنی كاتوليكوسی (جاثلیق، پیشوای مذهبی) كل ارامنه ارتقا يافتند و به راستی محل حكومت قوم ارمن بر ارمنيان ساكن شبه قاره هند، جاوه و ديگر نقاط جهان بوده است. كليسای وانك مركز خليفه گری و كانون ارتباط ارمنيان اصفهان و جنوب ایران با جهان است.

از زمان تأسیس سازمان های دولتی حفظ و نگهداری آثار باستانی ایران، کلیه ی کلیساهای جلفای اصفهان نیز در زمره ی میراث ملی کشور به حساب آمدند و در حال حاضر، همگی آنها تحت حفاظت سازمان میراث فرهنگی قرار دارند.

________________________________________

[1]  تألیف هاروتون هوهانيان، به سال 1857 ميلادی (1274هجری) كه توسط  ل. ميناسيان و م.ع. موسوی فریدنی به فارسی ترجمه شده است.